افسانه های پل چارلز
پراگ، پایتخت زیبای جمهوری چک آکنده است از جذابیت های دیدنی و شگفتی های افسانه ای. در میان انبوهی از جاذبه های این شهر، پل چارلز به نوعی پاتوق اروپا بدل شده؛ بازدیدکنندگان زیادی از سراسر دنیا به اینجا کوچ می کنند و در یک روز داغ تابستانی، گویی پل چارلز با نیمی از انسانیت به اشتراک گذاشته شده: مردم قدم می زنند، موزیسین ها موزیک می نوازند، نقاش ها نقاشی می کشند و دستفروش ها کاسبی می کنند.
پل سنگی چارلز، سازه ی قرون وسطایی معروف پراگ، ایستاده بر درخشش رودخانه ولتاوا، بدون اغراق زیباترین و زنده ترین پل تاریخی اروپاست که در سفر به این سرزمین افسانه ای باید از روی آن عبور کنید!
قصه‌ها و افسانه های پل چارلز
پل چارلز که بر رودخانه ی ولتاوا قرار گرفته، قدیمی ترین پل پراگ، و دومین پل بزرگ جمهوری چک است. در گذشته ی دور (سال 1342 میلادی) به جای این پل، پل دیگری به نام "یودیت" قرار داشته است که با سیل شدیدی که در آن سال بارید به کلی تخریب شد. سپس در سال 1357 میلادی، به دستور چارلز چهارم ساخت دوباره این پل توسط معمار آلمانی-چکی، پیتر پارلر، انجام شد و تقریبا نیم قرن طول کشید تا ساخت آن کامل شود.
این پل که در گذشته "پل سنگ" یا "پل پراگ" نامیده می شد، از سال 1870 با نام پل چارلز شهرت گرفت و تا سال 1841 تنها پلی بود که از روی ولتاوا عبور می کرد.
افسانه ها و حکایات زیادی از گذشته تا به امروز در مورد این پل گفته شده است؛ مثلا اینکه برای اینکه استحکام پل بیشتر شود، در ملات آن تخم مرغ خام اضافه می کردند، که البته از واقعیت داشتن این موضوع اطلاعی در دسترس نیست. از آنجایی در پراگ تخم مرغ به اندازه کافی نبود، مردم از نقاط مختلف دنیا برای پراگ تخم مرغ می فرستادند و برای اینکه در راه نشکنند، آنها را می جوشانند.
افسانه ی بعدی که کمی ترسناک است، مربوط می شود به " جان نپوموک" (قدیس چکی). گفته شده پس از اینکه بدن شکنجه شده ی او را از پل به پایین پرتاب کردند، یکی از طاق های پل فرو ریخت و از آن پس هرچقدر تلاش کردند تا پل را دوباره بسازند، هر بار به طرز مرموزی فرو می ریخت. در نهایت یکی از سازنده ها که باور داشت این ماجرا، جزای خدا بر سرنوشت نپوموک است، تصمیم گرفت با شیطان عهدی ببندد: برای اینکه پل دوباره قابل ساخت شود، سازنده وعده داد روح اولین کسی که از پل بگذرد، از آن شیطان شود..
البته که این ماجرا و ده ها حکایت دیگر، همگی افسانه هستند و از واقعیت و منطق به دور.
شکوه و جذابیت این مکان شاید واقعا در قالب کلام و قصه نگنجد. از پل چارلز عبور کنید و افسانه ی خود را خلق کنید.
